ياس مطهره1449
خدای لیلی

آورده اند که روزی مجنون ازمقابل عارفی که درحال نمازخواندن بود رد می شد.عارف نمازش راشکست ودادزد:آهای مجنون چراحواس مراپرت کردی ونمازم راشکستی؟!مجنون نگاهی باسرزنش کردوگفت:ای مرد!من که عاشق لیلی ام متوجه تونشدم،چگونه توکه عاشق خدای لیلی هستی مرادرنماز دیدی؟

دوشنبه بیست و نهم 4 1394 8:0
برچسب ها : داستان عارفانه
درباره وبلاگ
پایگاه بسیج مطهره کلیه فعالیت ها وعملکرد های خودرا از طریق این سامانه به اطلاع کاربران گرامی می رساند.از ما کاربران گرامی خواهشمند است با نظرا ت ارزنده خود مارا دراین راه یاری نمایید./
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 7278
تعداد نوشته ها : 26
تعداد نظرات : 0
پخش زنده
X