گفتم مرو....
گفتم مروخندیدورفت
دست من خوردبه آبی که نصیب تونشد
دست ازطلب ندارم تاکام من برآید
شهادت عشق است وبس
دریغ از فراموشی لاله ها...
شهید خرازی به شهیدهمت
سخن حق
تعجب میکنم ازبخیل!
شتاب میگیردبه سوی فقیری که ازآن فراریست...
...دردنیامانندفقیران زندگی میکندودرآخرت حساب ثروتمندان راازاوخواهندکشید
امیرالمومنین علی علیه السلام
چون راستی رَِِِِِستی
روزی شبلی دیدستونی رادرمحراب مسجدی نهاده اند،نزدیک ستون شد وبااونرمک سخن گفت.گاهی گوش برآن می نهادوحرفی هم میشنید.مریدان گفتند:ای شیخ!ازاسرارآن ستون به شاگردان هم فیضی برسان.
فرمود:ازاین ستون پرسیدم،ای ستون چه عمل صالحی کردی که تورا درمسجد،مکان عابدان نهاده اند؟قام تومحراب شده است چراکه ستون ها رابردرودیوارمی نهند ودرآتش می سوزانند وستون به زبان حال گفت که ازمن هیچ عمل صالحی به وجودنیامده،الا این که این مقام رابه برکت آن که باخودراست هستم وراست رسته ام یافته ام...این راستی ام مرابه محراب کشانده.
دقایق الحقایق/شیخ احمدرومی
یامولا...
آتش زدن به خانه مولابهانه بود
مقصودخصم،کشتن بانوی خانه بود
باآن همه سفارش پیغمبرخدا
پاداش دوستی علی،تازیانه بود
ان شب قویترین سند غربت علی
تشییع مخفیانه ودفن شبانه بود
التماس دعا